توضیحات: وقتی جیک آدامز در خانه استراحت می کند و تلویزیون تماشا می کند ، هنگامی که در خانه ضربه می زند. او در را جواب می دهد و بهترین دوست خود ، نیا ناچی را پیدا می کند که همانجا ایستاده است. او ناراحت به نظر می رسد اما سعی می کند لبخند بزند و بپرسد آیا می تواند وارد شود. "البته!" جیک اصرار می کند و با نگرانی در حالی که او را به اتاق نشیمن می برد ، دستش را به آرامی به پشت کوچکش فشار داد. 'چه خبر؟' نیا روی مبل می نشیند. او قرار بود در یک ناهار قرار بگیرد اما بلند شد! او مانند یک احمق بیش از یک ساعت در رستوران منتظر ماند و حتی پیامکی هم دریافت نکرد! او ظاهراً بسیار غمگین به نظر می رسید زیرا در نهایت یک پیشخدمت برایش غذا به خانه آورد. او آنقدر خجالت می کشد که صورتش را در دستانش فرو می برد. سپس تلفن خود را از کیفش بیرون می آورد و تکرار می کند که ، نه ، این تندرو هنوز پیامکی برای عذرخواهی یا حتی توضیح دادن خود ارسال نکرده است. جیک سرش را تکان می دهد و می گوید که قرار او یک احمق است برای ایستادن زن شگفت انگیزی مانند او! هر سکس متحرک الکسیس مردی خوش شانس است که او را داشته باشد. نیا لبخند تحسین برانگیزی به جیک می زند و اظهار می دارد که ای کاش بچه های بیشتری مثل او بودند. او سپس برف بر می دارد و توجه خود را به کفش های پاشنه بلند خود معطوف می کند و آنها را در می آورد و انگشتان پای خود را با ناله تکان می دهد. پاهایش او را می کشند! او بی سر و صدا اشاره می کند که وقتی به خانه می رسد یک حمام خوب در حمام بخورد. جیک به پاهای خود نگاه می کند و به پاهای خود نگاه می کند ، سپس پیشنهاد می کند که به پاهای خود ماساژ دهد. نیا از این پیشنهاد هیجان زده است ، هرچند کمی خجالتی نیز ، و اصرار دارد که نمی خواهد بیشتر او را اذیت کند ، زیرا او عقب نشینی می کند و پاهایش را در دامان او می گذارد. جیک پاهایش را ماساژ می دهد و می گوید: مزخرف ، او هرگز برای او مزاحم نیست! او واقعاً متأسف است که قرار او به یک نیم تنفس تبدیل شد. نیا می گوید همه چیز بد نیست زیرا اکنون او با او اینجا است. جیک کمی گیج است اما ماساژ پاهایش را همچنان ادامه می دهد زیرا نیا چشمانش را می بندد و از آن لذت می برد ، اگرچه به زودی شانه هایش را با ناراحتی بالا می دهد. جیک سپس می پرسد که آیا او نیز ماساژ شانه می خواهد ، زیرا او هنوز هم بسیار پرتنش به نظر می رسد و به راحتی موافقت می کند. نیا می نشیند و پشت به جیک می کند و به او اجازه می دهد ماساژ را شروع کند. در ابتدا ، دستهای جیک بر روی شانه های او معلق است ، گویی هنوز در انجام این کار کمی خجالتی است ، اگرچه شجاعت پیدا می کند و ماساژ را شروع می کند. نیا در زیر دستان قوی اش ذوب می شود و در مورد احساس خوب آنها اظهار نظر می کند. او فوق العاده به آن علاقه مند می شود ، به خصوص وقتی جیک پیشنهاد می کند که مقداری لوسیون روی او بمالد. او با خوشحالی موافقت می کند ، پیراهن و سوتین خود را جدا می کند تا مطمئن شود که لوسیون روی آنها نمی پوشد. وقتی جیک بچه های بزرگش را ماساژ می دهد ، سرش را به پهلو می چرخاند و ناله می کند. به زودی ، او از جیک می خواهد که کمرش را انجام دهد و او شورت هایش را کنار می گذارد و رو به روی مبل دراز می کشد. جیک روی الاغ پرپشت خود لوسیون می ریزد و با اشتیاق آن را ماساژ می دهد. با از دست دادن خود در خرابی ، او اعتراف می کند که واقعاً نیاز به آرامش امروز داشت ... او مدتی است که به خواب نیامده است و تا حدودی امیدوار بود که با قرار خود سرگرم کننده باشد ... جیک شانس خود را می بیند و می گوید ، " خوب ، اگر این چیزی است که شما واقعاً منتظر آن بودید و از آن لذت می برید ، ما همیشه می توانیم رابطه جنسی داشته باشیم. " نیا به فرض شوخی می خندد ، اما وقتی نگاهی به چهره اش می بیند مکث می کند و می پرسد آیا جدی می گوید. وقتی او به طور مداوم به او خیره می شود ، او مبهوت می شود زیرا می فهمد که او شوخی نمی کند. 'چی؟ خیر چه؟ نه! شما بهترین دوست من هستید! ما همدیگر را برای همیشه می شناسیم! ' جیک لبخند می زند و شانه هایش را بالا می اندازد و سعی می کند این بازی را خنک نشان دهد ، اما موفق نمی شود ، زیرا او چندان موفق نیست و می گوید: "بله ، دقیقاً چه کسی شما را بهتر می شناسد ، بهتر از بهترین دوست شما می تواند به نیازهای شما رسیدگی کند؟" او می خندد و اعتراف می کند که این به اندازه کافی درست است ، اگرچه هنوز چند لحظه دیگر نامشخص به نظر می رسد تا زمانی که جیک جدی تر شود ، اما همچنان خجالتی است. او دستانش را در دستانش می گیرد و اعتراف می کند که همیشه او را دوست داشته است. او همیشه در کنار او بوده و از او در هر کاری که انجام می دهد حمایت می کند - درست مانند کاری که او در ازای او انجام می دهد. از دیدن همه بازنده هایی که با او ملاقات می کند متنفر است. او در آن لحظه یا هر چیزی نمی خواهد دوست پسر او باشد ، اما کنجکاو است ببیند رابطه جنسی با او چگونه خواهد بود. علاوه بر این ، او قبلاً اعتراف کرده است
زنان دمار از روزگارمان درآورد فیلم برچسب #انجمن #انجمن تخصصی #انگشت #باد #بدن بزرگ #جوجه #حشری #خود ارضایی #خورد #دهانی #دید از بالا #زن زیبای چاق #ساک زدن #سکس #سیاه پوست #شایان ستایش #ضربه #طبیعی سینه های بزرگ #عیار #لعنتی #مکیدن #ناز #وبکم #چاق #چرب #کرم پای #کون #کون بزرگ #کون بزرگ #کون هیولا #کون گنده مرور